علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

اولین یلدا با پسرمون...

طولانی ترین   شب   ها مثل یلدا؛ صبحی روشن در پیش رو دارند؛ سیاهی غم هایت را؛ به روشنی شادی هایت میسپاریم ای همه ی زندگی ما ...                                                    راستی طعم و عطر هندوانه ی امسال ما با هر سال کلی فرق داره  شیرین و خوشمزه و فراموش ناشدنی ! تو پست بعدی میتونین ببینینش...   ...
30 آذر 1391

حس غریب این روزها

این روزها حال عجیبی دارم، نمیدانم چطور توصیف کنم حالم را، حسی که با دیدن زیر گلوی پسرم و شنیدن صدای گریه هایش دچارش میشوم، عجیب بارانیست، حس و حالی  است که تا به حال تجربه اش نکرده ام. انگار رسالت گریه های او در این روزها  شده است  بردن دل من به صحرای غربت گرفته ای که هنوزطنین آخرین گریه های  علی اصغر (ع)  از آن به گوش میرسد. دیدن چهره معصومش مرا ناخود آگاه  می برد به سرزمینی که در گوشه گوشه اش میتوان ردی از نگاه معصومانه طفلی بی رمق گشته از فرط تشنگی را به نظاره نشست.  این روزها من با حس و حال غریبی پسرک را شیر میدهم، سیراب میکنم، در آغوش می گیرم، می بویم و غرقه در بوسه می کنم و ......
28 آذر 1391

هفته ای پر از اولین بار

    و امروز چهار ماهه شدی عزیزکم    سه شنبه 14 آدر پسرمون  برای اولین بار سوار قطار زیرزمینی شهری شد و به  جمع متروسواران اضافه شد، از اونجا که باباییش هم با بردن وسیله شخصی در مواقع غیر ضروری شدیدا مخالفه، فکر کنم این سفر برای شروع  آموزش مترو نوردی از سنین پایین بد نبود. همون روز یه خانم کنارمون نشسته بود که کلی با نی نی صحبت کرد و پسری هم باهاش دوست شد و براش خندید، در آخر اسمشو پرسید، وقتی اسمشو گفتم با تعجب گفت“ فکر کردم دختره، پس دختر کشه ! ” و من از همون روز در حال ذوق کردنم  که بالاخره یه نفر پسر ما رو با دختر اشتباه گرفت، آخه تا خالا همه به اتفا...
25 آذر 1391

یک تبلیغ از نوع وبلاگی

بچه های تابستون بهترن یا زمستون؟ خوندن این مطلب برای خودم خیلی جالب بود دوستان خوبم شما هم اگه مایلید برای گرفتن پاسخ به این آدرس سر بزنین : http://koodakeman91.niniweblog.com/post852.php ...
25 آذر 1391

همه کودکان باهوشند اگر... (بخش 1)

چند وقتی میشه یه کتاب خریدم در مورد تقویت هوش کودکان، امشب تصمیم گرفتم به طور هدفمند مطالعه اش کنم، خواستم خلاصه برداری کنم، کاری که معمولا برای درس خوندن عادت دارم انجامش بدم، اما همسرم پیشنهاد داد که نکات مهم کتابو تو وبم بذارم تا هم خودم برای همیشه داشته باشمشون هم بقیه بتونن در صورت نیاز ازش استفاده کنن، این شد که منم استقبال کردم، هر وقت رسیدم نکات مهمی که برای خودم جالبه رو بصورت تیتر وار براتون میذارم اینجا، فقط ممکنه خیلی موجز باشه که امیدوارم مشکل ساز نشه، اسم کتاب و نویسنده و رو هم مینویسم تا هرجا سوالی بود خودتون به اصل کتاب مراجعه کنین، امیدوارم مفید باشه. اسم کتاب: همه کودکان باهوشند اگر... نویسنده: دکتر میریام استاپرد...
25 آذر 1391

111 روزگی پسرک

پسر ما سه شنبه 14 آذر ماه، 111 روزه شد.... پنجشنبه ی هفته ی گذشته، 9 آذر ماه، باران، نوه ی عمه ی پسرمون در روزی که اتفاقا اصلا هم بارانی نبود قدم به دنیا گذاشت. تفاوت سنی باران و پسر ما دقیقا 15 هفته یا همون سه ماه و نیمه. اما پسر ما ایشالا یک سال از نظر مدرسه ای بزرگتره، چون باران پاییزیه و نیمه دومی. از روز تولد این نی نی تازه وارد هر وقت حرف از شب بیداری و زردی و مشکلات این چنینی میشد من یاد نوزادی پسرک می افتادم و ناخود اگاه کلی ذوق میکردم که اون دوره رو سپری کردیم و این روزا داریم از شیرینکاری های پسری کلی  لذت می بریم. گرچه وقتی فکر میکنم میبینم اون موقع هم کم ذوق زده نبودیم و همه ی اعضای خ...
18 آذر 1391

مادری، سخت اما لذتبخش

31شهریور91  از روزی که علیرضامون پاشو به دنیامون گذاشته حدودا هفده روزی میگذره اما حالا که دارم فکرمیکنم انگار برای من به اندازه گذرهفده دقیقه بوده، اصلا نمیفهمم چطور صبحم شب میشه و شبم صبح،فقط میدونم حس و حال خوبیه مادر شدن و در آغوش کشیدن یک موجود که  از اعماق وجودت دوستش داری، در کل باید بگم بچه و بچه داری خیلی وقت آدم رو پر میکنه، میدونم از بین شما دوستانی که این جملات رومیخونین یک عده ذوق میکنن و یک عده نگران میشن، اونایی که خانوم خانه دار هستن و بعد از چندسالی زندگی مشترک حالا چشم انتظار نی نی هستن حتما براشون خوشاینده که اینو بشنون که اومدن نی نی حسابی سر گرمشون میکنه و اون دسته از خانومایی که  کارمندن ی...
18 آذر 1391

دعایی برای آسمان ...

سال گذشته دقیقا اول دی ماه بود که نوید اومدن فرشتمون تو آزمایش بارداری بهمون داده شد. یادمه چندروز بعدش به خاطر پدیده اینورژن،  هوا شدیدا آلوده شده بود و من خیلی دپرس بودم، نه فقط برای خودمون بلکه بیشترنگران سلامت موجودی بودم که هنوز نمیشناختمش اما به پاک بودن و معصوم بودنش ایمان داشتم، دعا کردم و خالصانه از خدا خواستم به خاطر این گلهای آسمونی هم که شده بارون زیباشو ازمون دریغ نکنه، به دعای من که نه اما به دعای یه بنده پاک خدا چند روز بعدش بارندگی شروع شد و خدا روشکر تا آخر زمستون دیگه مشکل آلودگی پیش نیومد، یا حداقل بحرانی نبود، این ماجرا برای من که در آغاز راه مادر شدن بودم حسن شروع زیبایی بود و حالا در شروع دومین فصل مادر...
15 آذر 1391

عیدی نی نی

  عید غدیر مبارک    امسال با اضافه شدن پسرم به جمعمان، به تعداد عیدی بگیر ها از من افزوده شد            علی رضا                   اولین عید غدیر عمرش را تجربه کرد، با این امید که  حضرت  علی (ع) از او رضا باشد   عکس   نوشته شده در 13 آبان 91  ...
12 آذر 1391